پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 115233
بررسي تکاپوي پساانتخاباتي اصلاح‌طلبان
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 622

 

يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛

نمي‌دانم کشاکش ربط رئيس‌جمهور منتخب به جريان و گروه مطبوع خود، خاص اهالي سرزمين پارس است يا سپهر سياسي در اقليم‌هاي ديگر نيز کم‌وبيش همين رنگ است. به هر حال در انتخابات 92 اصلاح‌طلبان، به مدد پنهان شدن پشت کليد روحاني، توانستند خود را عيان نمايند و بعد از انتخابات فرياد شادماني سر دادند و يک صدا نواي معروف «خجسته باد اين پيروزي» را هم‌آوايي کردند. آن‌ها، که حتي عالي‌جناب سرخ‌پوش را ديگر اصلاح‌طلب مي‌ناميدند، ابايي نداشتند که عضو جامعه‌ي روحانيت مبارز را نيز هم‌داستان با خود تعريف کنند.

 
اما نيک که نظاره‌گر باشي، در پس اين شادماني‌ها دم خروسي عيان مي‌گردد که شايد در خوش‌بينانه‌ترين حالت هم قابل کتمان نباشد؛ البته اين جرقه در ذهن نگارنده آنجا عينيت بيشتري يافت که «م. ا.»، معاون پارلماني و حقوقي دولت اصلاحات، در جمعي خصوصي لب به شکوه و سرزنش دوستانش گشود و اشتباه بزرگ هم‌تيمي‌هايش را اين خواند که چرا قبل از اعلام نهايي نتايج انتخابات ميزان سهم خود را به صورت رسمي با دکتر روحاني، که هنوز منصب رياست‌جمهوري را با خود يدک نمي‌کشيد، «نبسته بودند!»
 
مهم نيست که «م. ا.» محمد علي ابطحي باشد يا هر کسي ديگر، اما مگر اصلاح‌طلبان نبودند که با سينه‌اي ستبر فرياد پيروزي سر مي‌دادند؟ اگر آن‌ها همان گونه که مي‌نمايند به وصال قدرت رسيده‌اند، ضرورت توافق قطعي قبل از رياست‌جمهوري چرا احساس مي‌شود؟ در پس اين عهد القاييِ نابسته‌ي اخوت با رئيس‌جمهور منتخب و فضاي خوشبختي و آرامش همه‌جانبه بعد از فتح نمايان چه مي‌گذرد که حتي مشاور مرد عبا شکلاتي اصلاحات نيز عنان صبر از کف مي‌برد و نقاب اعتدال از چهره مي‌کشد و نامه‌ي خود را (بخوانيد توصيه‌نامه‌ي خود را) به رئيس‌جمهور منتخب، که به گفته‌ي خود «از دور و نزديک، از گذشته تا کنون از منش و شخصيت فکري و روش سياسي» وي شناخت دارد، در ديد همگان قرار مي‌دهد و همچون دايه­اي مهربان­تر از مادر صرفاً به جهت تنوير افکار عمومي! معترضانه فرياد بر مي‌آورد:
 
«شما همواره بر اصل "شفافيت" در عملکرد دولت تأکيد داشته‌ايد. بسم‌الله. اين شيوه موجه و خردمندانه را که در اولويت فهرست مطالبات جامعه نيز هست، از همين حالا به کار ببنديد. چرا به گونه‌اي مستمر و روزآمد، افکار عمومي را درباره‌ي آنچه اين روزهاي سرنوشت‌ساز، که مشغول پخت‌وپز «تيم همکاران» خود هستيد، منتظر گذاشته‌ايد؟ !چه اشکالي دارد حتي درباره‌ي گمانه‌زني‌ها و سبک و سنگين کردن‌هاي انتخاب‌هاتان، افکار عمومي را همراه خود داشته باشيد.»[1]
 
اينکه افکار عمومي در قاموس اصلاحات و اصلاح‌طلبي چه تعريفي دارد، خارج از حوصله‌ي بحث است، ولي مگر حضرات افکار عمومي! خود را رفيق گرمابه و گلستان رئيس‌جمهور منتخب نمي‌نماياندند، پس اين انتظار که ظاهراً به انتظاري طاقت‌فرسا تبديل شده است چه معنايي دارد؟
 
شايد سرنخ اين پرسش‌ها و ابهاماتِ مشابه را بتوان در نخستين کنفرانس مطبوعاتي رئيس‌جمهور منتخب جست‌وجو کرد و البته پربيراه نيست که آن اظهارات را به مثابه‌ي چوب بلندشده‌اي بدانيم، زيرا بعد از آن بود که در اردوگاه اصلاح طلبان ولوله‌اي نه خيلي دور از انتظار به پاخواست و با دست پس زدن‌ها و با پا پيش کشيدن‌ها نسبت به کابينه عيان‌تر شد و در همين راستا بود که نواي سهم‌خواهي يا حتي سهم نخواستن از اطراف و اکناف اين اردوگاه به گوش رسيد.
 
اينکه آيا به واقع شيخ معتدل بايد خود را مديون اين جماعت بداند يا حتي بالعکس! و اينکه در راستاي القائات خود آنان، آيا بايد جايگاه ويژه‌اي برايشان در کابينه محفوظ باشد و همان گونه که آنان مي‌نمايند آيا رئيس‌جمهور منتخب به واسطه‌ي دين خود به آنان بايد به مثابه‌ي نيرويي خدوم پيگير مطالبات ريز و درشت آنان شود، بحثي فراخ مي‌طلبد که در تنگناي عبارات محدود اين يادداشت نمي‌گنجد.
 
پربيراه نيست که آن اظهارات را به مثابه چوب بلند شده­اي بدانيم، زيرا بعد از آن بود که در اردوگاه اصلاح طلبان ولوله­اي نه خيلي دور از انتظار به پاخواست و با دست پس زدن ها و با پا پيش کشيدن ها نسبت به کابينه عيان­تر شد و در همين راستا بود که نواي سهم خواهي و يا حتي سهم نخواستن از اطراف و اکناف اين اردوگاه به گوش رسيد.
 
فارغ از هر گونه بحث ديگري، اصلاح‌طلبان را بر مبناي واکنش‌هاي عيان خود مي‌توان به دو گروه تقسيم نمود:
 
گروه اول آناني هستند که چنان اسير خودگويي‌هاي خود شده‌اند که حتي ژست منجي‌گونه‌ي سهم نخواستن هم‌قبيله‌اي‌هايشان را «خودزني»[2] تعبير کردند و بر خلاف آنان که گويي از شکست آرزو در دل ماتمي دارند و دست خود را از خرماي کابينه کوتاه مي‌بينند و مغموم به تعبير خود «مجاهدان شنبه»[3] را صاحبان کابينه و دولت مي‌نامند، به صراحت اعلام مي‌دارند:
 
«زماني که اصلاح‌طلبان حمايت خود را از پيروز انتخابات بيان کرده و در اين مسير گام برداشتند، بايد جايگاه ويژه‌اي داشته باشند... اين دولت فراجناحي، که مبتني بر خواست‌هاي اصلاح‌طلبان است، مطمئناً امکانات ويژه‌اي به آن‌ها خواهد داد و آن‌ها هم خواست بيشتري از اين دولت دارند.»[4]
 
برخي از آنان بي‌آنکه علاقه‌مند باشند که به ياد بياوردند نامزد مستعفي اصلاحات بر مبناي حمايت از دکتر روحاني کناره‌گيري نکرد و همچنين طبق نظر تحليلگران هم طايفه‌اي اين جبهه ميزان رأي ايشان به سبد روحاني ريخته نمي‌شد،[5] عدم سهم‌خواهي را در مقابل حرکت به بيان خود، «اخلاقي» آقاي عارف مطرح مي‌کنند تا بلکه از طريق قرار دادن رئيس‌جمهور منتخب در تنگناي رودربايستي القايي خود، انتفاعي حاصل نمايند.[6]
 
در ادامه، آن‌ها حتي به بيان تهديدگونه نيز روي مي‌آورند و به صراحت اعلام مي‌دارند که نخستين گام از سوي رئيس‌جمهور براي اثبات صداقت در بيان و توانمندي در کار و پاکدستي در عمل و... چينش کابينه خواهد بود![7]
عده‌اي ديگر سعي دارند نيش سهم‌خواهي خود را به وسيله‌ي نوش اعلام عدم سهم‌خواهي ظاهري بگيرند و البته در پس کلام خود به صراحت توجيه نمايند که به دليل شعار اعتدال و فراجناحي بودن دکتر روحاني، «بايد» در کابينه حضور داشته باشند؛ البته ژست اعتدال براي اين دسته نيز پايدار نيست و در کمتر از چند جمله مفهوم واقعي عدم سهم‌خواهي در کلامشان عيان مي‌گردد:
 
«سهم‌خواهي معنا ندارد، وقتي ما قبول داريم روحاني اعتدال‌گرا و فراجناحي است، بايد کمکش کرد که بتواند، بر اساس جلساتي که با بزرگان دارد، دولتي تشکيل و اهداف و برنامه‌هاي اعلام‌شده‌ي رئيس‌جمهور را انجام دهد؛ البته نبايد فراموش کرد که حدود 80 تا 90 درصد آراي روحاني از نيروهاي اصلاح‌طلب هستند... طبيعي است وقتي حجم زيادي از سبد رأي روحاني مربوط به اصلاح‌طلبان است، او بايد به خواست اين گروه پاسخ دهد.»![8]
 
گروه دوم را که به نظر مي‌رسد اهداف بلندمدتي در افق ديد خود قائل هستند، کساني تشکيل مي‌دهند که سکوت اصلاح‌طلبان را در اين دوره ضروري مي‌دانند[9] و نسخه‌ي عدم ضرورت حضور در کابينه را براي اصلاحات تجويز مي‌نمايند؛ به نظر مي‌رسد که در نگاه اين عده، فارغ از بحث عدم رسيدن يا نرسيدن دست بر گوشت! ‌ـ‌که بحثي مفصل است و اين استراتژي براي حفظ پرستيژ ظاهري اصلاحات ضروري مي‌نمايد‌ـ‌ حضور در کابينه يا حداقل اصرار بر سهم‌خواهي مانع تحقق اهداف مي‌گردد و اين در حالي است که به تعبير اين عده «اکنون زمان بدي براي به قدرت رسيدن اصلاحات است.»[10] به همين دليل تابلوي کلي جبهه‌ي اصلاحات را در دولت روحاني پشتيباني فعال و سازنده با حفظ موضع انتقادي و بدون سهم‌خواهي[11] ترسيم مي‌نمايند.
 
مبرهن است که ديکته‌ي نانوشته هميشه مقبول است و ايستادن در بيرون از گود و دولت در سايه براي کسب آبروي از دست رفته و منجي‌نماييِ هميشگي ضروري است!
 
به باور نگارنده، با توجه به خرواري که مشتي از آن بيان شد، آن‌ها به درستي دريافتند که براي جلوگيري از رو به محاق رفتن خود، فرصتي براي خواب خرگوشي ندارند و ديگر علاوه بر بحران مشروعيت، بحران مقبوليتشان نيز قابل کتمان نيست؛ به همين دليل استراتژيست‌ها و تحليلگرانشان براي جلوگيري از سرمستي رأي عاريه‌اي دکتر روحاني، با تأکيد بر ضرورت «رفتار هدفمند»[12] بعد از حماسه‌ي انتخابات به شدت نهيب مي‌زنند که «پديده‌هاي اجتماعي و سياسي لزوماً داراي ماهيت و تبعات ثابت نيستند و نتيجه‌ي آن به واکنش بعدي ما بستگي دارد»[13] و از آنجا که ادامه‌ي حيات سياسي مستلزم تقويت سرمايه، پيوندها و مناسبات اجتماعي است،[14] با تأکيد بر «ايجاد قرابت بيشتر بين بدنه‌ي سياسي و اجتماعي کشور» [15] کليدواژه‌ي «مطالبات مردم» را در زمانه­اي که همگان بر ابطال نظريه‌ي موش گرفتن گربه صرف رضاي باري‌تعالي صحه مي‌گذارند، بر مبناي راهبرد قديمي فشار از پايين و چانه‌زني از بالا اساس رفتار هدفمند بعدي خود قرار مي‌دهند و با «نفوذ خزنده به مسائل سياسي»[16] در پي افکارسازي و تقويت ساختارهاي خود و ايجاد بدنه‌ي اجتماعي هستند.(*)
 

پي‌نوشت‌ها:

[1]نامه‌ياحمد پورنجاتي به حسن روحاني، روزنامه‌ي اعتماد، 6 تير 92.
 
[2] خرم، مصاحبه با روزنامه‌ي آرمان، 6 تير 92.
 
[3] سعيد ليلاز، سرمقاله‌ي روزنامه‌ي شرق، «مجاهدان شنبه در تشکيل کابينه‌ي روحاني نيز جلو افتادند و در صف اول جشن پيروزي جاخوش کردند. آن‌ها مجاهدان روز جمعه را به حاشيه راندند»، 6 تير 92.
 
[4] داوود هرميداس باوند، 2 تير 92، مصاحبه با روزنامه‌ي شهروند.
 
[5]عباس عبدي، در گفت‌وگو با فرارو، نمي‌توانيم بگوييم آن افرادي که به آقاي عارف رأي مي‌دادند حالا آراي آن‌ها يک جا به سبد آقاي روحاني واريز خواهد شد:
21 تير92
 
[6] خرم، مصاحبه با روزنامه‌ي شرق، 6 تير 92.
 
[7] عبدا... ناصري، روزنامه‌ي بهار، 6 تير 92.
 
[8] محسن رهامي، مصاحبه با روزنامه‌ي آرمان، 9 تير 92.
 
[9] جواد دليري، سرمقاله‌ي روزنامه‌ي اعتماد: اينک شايد بهتر باشد بر خلاف هشت سال گذشته سکوت اجباري جاي خود را به سکوت اختياري دهد تا مطالبات در مسير منطقي پيش برود، 29 خرداد 92.
 
[10] مصاحبه‌ي شمس‌الواعظين، روزنامه‌ي آرمان، 8 تير 92.
 
[11] احمد پورنجاتي، مصاحبه با روزنامه‌ي آرمان، 18 تير 92.
 
[12] سعيد تاجيک، روزنامه‌ي اعتماد، 28 تير 92.
 
[13] عباس عبدي، روزنامه‌ي بهار، 28 تير 92.
 
[14] مرتضي مبلغ، مصاحبه با روزنامه‌ي آرمان، 29 تير 92.
 
[15] بايد بين بدنه‌ي سياسي و اجتماعي کشور قرابت بيشتري ايجاد شود، شمس‌الواعظين، مصاحبه با روزنامه‌ي آرمان، 5 تير 92.
 
[16] خرم، روزنامه‌ي اعتماد، 30 خرداد 92.
 
 

*زهرا حسيني؛ کارشناس مسايل سياسي

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html